در مورد اختلافات مقدونیه و بلغارستان و تجدیدنظرطلبی تاریخی اروپا

[ad_1]

در سال 2004 ، مقدونیه شمالی یکی از اولین کشورهای پس از یوگسلاوی بود که برای عضویت در اتحادیه اروپا نامزد دریافت جایزه شد. اما در مدت 16 سال ، این کشور هنوز مذاکرات مستقیم با اتحادیه اروپا را آغاز نکرده است.

طی این یک و نیم دهه ، اسکوپیه با الزاماتی روبرو شده است که هیچ کشور نامزد دیگری ندارد: نخست تغییر نام خود و اخیراً تغییر شیوه تعریف زبان رسمی و تاریخ نگاری.

برای سالها ، یونان به دلیل نام قانون اساسی قبلی خود – جمهوری مقدونیه – مانع پیوستن به مقدونیه شمالی شد و معتقد بود که این ادعا حاکی از ادعای میراث فرهنگی یونان ، پادشاهی مقدونیه باستان و امپراطور معروف آن اسکندر بزرگ است.

امید در سال 2018 احیا شد ، زمانی که این مسئله با امضای به اصطلاح “توافق نامه پرسپا” حل شد ، که منجر به تغییر نام کشور به “جمهوری مقدونیه شمالی” شد. ماده 7 سند مشخص می کند که “مقدونی” به زبان اسلاوی صحبت می شود در کشور.

با برداشته شدن حق وتو یونان ، مقدونیه شمالی در شرف تبدیل شدن به یک نامزد رسمی عضویت در این سال بود. اما در ماه اکتبر ، همسایه دیگر ، بلغارستان ، تصمیم گرفت که خود را تحمیل کند.

بلغارستان از بزرگترین حامیان پیوستن مقدونیه شمالی به اتحادیه اروپا بود. در سال 2017 ، طرفین حتی “توافق نامه همسایگی” را امضا کردند ، که همانطور که در آن زمان نوشتم ، الگویی را برای پی بردن به درک کاملاً سیاسی از هویت ملی به عنوان یک امر تعیین سرنوشت ارائه می دهد که باید مستقل از تاریخ در نظر گرفته شود.

امروز ، بلغارستان ، مقدونیه شمالی را به عدم رعایت توافق نامه متهم می کند ، زیرا ادعا می شود که این تخلفات از کمبود سرمایه گذاری در زیرساخت ها باعث اتصال بهتر هر دو کشور به سرعت کند کمیسیون تاریخی دوجانبه ای است که برای حل اختلافات تاریخی به وجود آمده است. اما هسته اصلی ادعاهای بلغارستان یک چالش برای ریشه ملت مقدونیه و یک زبان استاندارد است.

صوفیا با طرح این موضوع ، در واقع با ایده اصلی توافق نامه دوستی خود با اسكوپیه مخالفت كرد: صرف نظر از اینكه ملتی چه زمانی ایجاد شده و تحت چه شرایط تاریخی ، به محض ایجاد ، حق شناسایی خود به عنوان یك ملت حاكم شد ، حق اینكه دیگری توسط او مورد اعتراض قرار نگیرد. فاعل حاکم

مقامات مختلف بلغارستان ادعا می كنند كه مقدونیه ها بلغاری هستند ، اما از این واقعیت اطلاع ندارند ، در حالی كه آكادمی علوم بلغارستان از نام بردن از زبان مقدونیه شمالی به عنوان “مقدونی” خودداری می كند و در عوض این استدلال را مطرح می كنند كه این زبان صرفاً نسخه استاندارد لهجه بلغاری است. با توجه به این واقعیت که دانشجوی معمولی زبانشناسی می داند که زبان استاندارد در واقع محصولی از رمزگذاری یک گویش خاص یا مجموعه ای از گویش ها است ، این موقعیت بسیار ویژه ای است.

در مورد مسئله تاریخ نگاری – بله ، تفاوت هایی وجود دارد و بله ، باید مورد توجه قرار گیرند. اما لازم به ذکر است که کمیسیون هایی که وظیفه حل اختلافات بین فرهنگی و تاریخی در اروپا را بر عهده دارند ، دهه ها برای حل آنها تلاش کرده اند. به عنوان مثال ، کمیسیون کتاب های درسی آلمان و فرانسه ، از دهه 1980 فعال است. آلمانی-لهستانی – از دهه 70 قرن گذشته. کمیسیون بلغارستان-مقدونیه فقط یک سال پیش شروع به کار کرد و امسال به دلیل بیماری همه گیر COVID-19 مجبور شد فعالیت خود را متوقف کند.

یادآوری این نکته نیز مهم است که کمیسیون دو ملیتی از این پیش فرض که دولت ملی در شمال مقدونیه در یوگسلاوی سوسیالیست متولد شد ، انحراف دارد. بنابراین اصرار بلغارستان بر اینکه “مقدونی ها” این “را تشخیص دهند” منطقی نیست و به نظر می رسد تنها ناشی از تمایل به تحقیر است.

البته ، حق وتو دلایل داخلی دارد؛ دولت فعلی بلغارستان ، ائتلافی از نیروهای میانه رو و راست افراطی ، با اعتراضات اساسی خواستار استعفا در تابستان شده است و اکنون برای مقابله با بیماری همه گیر COVID-19 در تلاش است. اما همچنین به نظر می رسد ناامیدی های بلغارستانی از شمال مقدونیه نیز وجود دارد.

“بلغارهراسی” مقدونی اغلب در حوزه عمومی بلغارستان ذکر می شود. در این رابطه ، طرف بلغاری احتمالاً درست است و اخیراً این پدیده با واکنشهای ننگین داخلی مصاحبه نخست وزیر مقدونیه ، زوران زاوو ، با BGNES در 25 نوامبر آشکار شد.

روشنفکران و سیاستمداران مقدونی ، حتی افراد وابسته یا نزدیک به اتحادیه سوسیال دموکراتیک زاوو ، به نخست وزیر حمله کردند که “تسلیم فاشیسم بلغارستان” بود ، در مصاحبه ای گفت که “بلغارستان فاشیسم نیست” و “یوگسلاوی برگزار می شود دو ملت به طور جداگانه. ” سخنان وی به عنوان کفر ، توهین عمیق به “مقاومت ضد فاشیستی” مغرور مقدونیه در برابر اشغال بلغارستان در طول جنگ جهانی دوم در آن زمان که به سادگی جنوب صربستان بود ، تعبیر شد.

یک معادله غیر انتقادی و افراطی از هویت مقدونی با ضد فاشیسم و ​​دلاوری های حزبی چنان عادی شده است که کسانی که اشاره می کنند همه مقدونی ها ضد فاشیست نبودند و همه بلغاری ها فاشیست نبودند چه برسد به امروز ، به عنوان بدعت غیرقابل بیان نام این بدعت “تجدیدنظرطلبی” است.

به نظر می رسد که در بین دانشگاهیان مقدونیه اتفاق نظر وجود دارد که “تجدیدنظرطلبی” اصطلاحی منفی توضیحی است: بازنگری در بخشهایی از تاریخ که می تواند به ایجاد تصویری ظریف تر از روابط مقدونیه و بلغارستان کمک کند ، حتی برای برخی از اعضا غیرقابل تصور است. کمیسیون تاریخی مقدونیه.

اگر جوامع بلغارستان و مقدونیه بخواهند با ناسیونالیسم مربوطه خود مبارزه کنند و از مفهوم ریشه دار تاریخ نگاری ملی خود به جلو و دور حرکت کنند ، حق وتو بلغارستان باید سقوط کند. همچنین از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است که آن دسته از روشنفکران بلغارستانی و مقدونی که در مبادلات مرزی مثبت و سازنده شرکت کرده اند ، از حملات وحشیانه ای که با آن روبرو شده اند دلسرد نشوند و همچنان در تلاش برای ساختن پل ادامه دهند.

نظرات بیان شده در این مقاله از نظر نویسنده است و لزوماً منعکس کننده تحریریه الجزیره نیست.



[ad_2]