اتحادیه اروپا در قره باغ قره باغ متحمل خسارات سنگینی می شود آسیا

[ad_1]

اوایل این ماه ، ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه با نخست وزیر ارمنستان و نیکول پاشینیان و ایلهام علی اف رئیس جمهور آذربایجان درگیر شد و چند ساعت بعد به توافق صلح رسید تا درگیری یک ماهه ارمنستان و آذربایجان بر سر قره باغ کوهستانی پایان یابد. توافق صلح فوق العاده کوتاه ، واضح و مشخص است. ارمنستان از شکست کامل در امان ماند. آذربایجان خوب عمل کرد. و روسیه پیروز شد.

ارمنستان با عقب نشینی کامل موافقت کرد. پاشینیان از طریق فیس بوک به ملت خود پیام احساسی ارسال كرد و در آنجا از پایان دادن به جنگ ابراز تاسف و تأسف كرد ، اما گفت این بهترین انتخاب منطقی است. البته همینطور است. نیروهای ارمنی روزانه چندین روستا را از دست می دهند و از شوشا ، شهری استراتژیک در امتداد دالان اتصال Stepanakert ، پایتخت قره باغ ، با ارمنستان بیرون رانده می شوند.

محاسبات رئیس جمهور علی اف کمتر مشهود است. ارتش آذربایجان با پشتیبانی ترکیه و در روابط خوب با مسکو به سرعت در حال پیشروی بود. از نظر نظامی ، آذربایجان می تواند به یک پیروزی کامل نظامی دست یابد که از اختلافات صلح پس از جنگ جلوگیری کند. اما علی اف تحریک کننده نیست. او رئالیست و عمل گرا است.

آزادسازی برخی از اراضی اشغالی از طریق پیشرفت نظامی کافی بود تا علی اف در روند صلح آینده برتری یابد و به او به عنوان رهبری که کشور را متحد کند ، در کتابهای تاریخ ملت خود جایگاهی بخشد. او احتمالاً همچنین می داند که روسیه هرگز اجازه شکست کامل ارمنستان را نخواهد داد و خطوط قرمز پوتین را دارد.

نتیجه گیری اینست که علی اف بدون اینکه توازن استراتژیک منطقه ای را بر هم بزند ، کارتهای خود را خوب بازی کرد و با ارتش خود را به حد مجاز رساند. آذربایجان موفق شده است از ارمنستان برای خروج کامل نظامی از تمام سرزمین های خود و حق بازگشت آذربایجانی های آواره به قره باغ کوهستانی تعهد لازم را بدست آورد که فعلاً توسط نیروهای حافظ صلح روسی کنترل خواهد شد. وی همچنین از طریق خاک ارمنستان یک راهرو برای محاصره خود ، جمهوری خودمختار نخجوان تأمین کرد.

باکو برتری نظامی خود را بر ایروان نشان داد و به پیروزی هایی دست یافت که نوعی توجیه شکست بیرحمانه آذربایجان بود که در طی جنگ 1992-1994 ، هنگام از دست دادن قره باغ ، توسط نیروهای ارمنی توسط نیروهای ارمنی متحمل شد. و همچنین توانسته است متحد نزدیک خود ، ترکیه را طرف هر توافق نهایی آینده قرار دهد.

گرچه ارمنستان کشور مغلوب این درگیری بود ، اما بزرگترین بازنده در واقع اتحادیه اروپا است. یک بار دیگر ، و به شکلی تماشایی ، او نتوانست یک بازیکن و واسطه مناسب برای صلح در حاشیه شرقی آن باشد.

اتحادیه اروپا پس از دستیابی به پیروزی ژئواستراتژیک دیگر در منطقه ، پس از درماندگی روسیه در سال 2008 به گرجستان و قطع اوکراین در سال 2014 ، یک بار دیگر کنار کشید. با استقرار نیروهای روسی در قره باغ قره باغ ، پوتین به عنوان یک متولی واقعی کریدور قفقاز جنوبی ، که اروپا را با آسیای میانه و ایران متصل می کند ، تبدیل شده و یک نقطه مهم انتقال نفت و گاز خزر به بازارهای اروپا و جهان است.

این راهرو همیشه یک زنجیره خرده فروشی مناسب برای کالاهای رفت و آمد بین اروپا و آسیا بوده است. اسکندر بزرگ این را فهمید. عثمانی ها نیز چنین کردند. پوتین تاریخ ساز شد و کارتهای خود را به خوبی بازی کرد.

در پی شروع خصومت ها ، سیاست خارجی اروپا توانسته است بیش از چند بیانیه از همه طرف ها بخواهد اسلحه خود را بگذارند و به میز مذاکره برگردند. جوزپ بورل ، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با شور و اشتیاق در مورد لزوم از سرگیری روند صلح تحت نظارت سازمان امنیت و همکاری در اروپا صحبت می کند ، که در سه دهه گذشته نتوانسته درگیری ها را حل کند. رئیس جمهور فرانسه ، امانوئل مکرون به دلیل حمایت از آذربایجان نتوانست جشن جنجالی با ترکیه را پشت سر بگذارد ، در حالی که آنگلا مرکل ، صدراعظم آلمان تماس هایی را با باکو و ایروان برقرار کرد که منجر به هیچ چیز نشد.

و هیچ کس ، هیچ کس چیزی را که علی اف از همان ابتدای جنگ گفته است ، نشنیده است: تا زمانی که آذربایجان سرزمین خود را به دست نیاورد ، یا حداقل برنامه ای از ارمنستان برای خروج کامل نیروهایش به میز مذاکره برنگردد. اتحادیه اروپا عزم علی اف و آمادگی ارتش آذربایجان را دست کم گرفت: یک شکست اطلاعاتی خارق العاده.

اتحادیه اروپا با امتناع از ایفای نقش مستقیم و عملی تر در قفقاز جنوبی ، فرصت مقابله با نفوذ روزافزون چین را در اعماق آسیای میانه از دست می دهد. اما همه چیز از دست نرفته و اتحادیه اروپا هنوز فرصتی برای بازیابی پشتیبانی در قفقاز جنوبی از طریق گرجستان دارد.

بروکسل باید با تفلیس ارتباط برقرار کند و همکاری اقتصادی و نظامی موجود خود را با گرجستان ایجاد کند. بدیهی است که عامل روسیه باید در نظر گرفته شود ، که شروع کار در مذاکرات در مورد وضعیت نهایی مناطق مورد مناقشه آبخازیا و اوستیای جنوبی را برای اتحادیه اروپا یک اولویت فوری قرار می دهد.

تا زمانی که وضعیت حقوقی این مناطق ناشناخته باقی بماند و طبق دیکتاتوری روسیه ، هرگونه تعمیق روابط با گرجستان همچنان دشوار خواهد بود. با این حال ، اتحادیه اروپا با حل این درگیری های منجمد ، اهرم روسیه را نه تنها در گرجستان ، بلکه بیشتر در ارمنستان و آذربایجان حذف می کند.

اروپا همچنین باید اصرار داشته باشد که در گفتگوهای آینده وضعیت قره باغ کوهستانی نقش داشته باشد. بروکسل می تواند در این باره وارد عمل شود و با آذربایجان و ارمنستان رایزنی کند و همچنین امکان تشکیل دولت موقت قره باغ قره باغ را به باکو ارائه دهد.

هر چیزی که در این مرحله جاه طلبی چندانی نداشته باشد ، مترادف با یک بار دیگر تسلیم شدن اتحادیه اروپا است. این اولین بار نیست که موفق به عمل استراتژیک می شود ، اما اتحادیه چقدر شانس بیشتری خواهد داشت تا مارک تجاری آن به نماد بی ربطی در سراسر جهان تبدیل شود؟

نظرات بیان شده در این مقاله از نظر نویسنده است و لزوماً منعکس کننده تحریریه الجزیره نیست.



[ad_2]