محافظه‌کاران هرگز نمی‌توانند دوستان واقعی فلسطین باشند | درگیری اسرائیل و فلسطین

[ad_1]

ماه گذشته در مراسمی به مناسبت هفتاد و پنجمین سالگرد نکبت در پارلمان بریتانیا، بارونس سیده وارسی، یکی از اعضای محافظه کار مجلس اعیان، رسما تشکیل حزب محافظه کار فلسطین (CFP) را اعلام کرد.

وارثی گفت که تأسیس گروه پارلمانی جدید “مدتها دیر شده” است و این شروع “چیزی بسیار جالب” خواهد بود. او گفت که CFP به عنوان وزنه تعادل برای دوستان محافظه کار اسرائیل (CFI) که در سال 1974 تأسیس شد، عمل خواهد کرد.

برای نیم قرن، CFI یک صدای قدرتمند طرفدار اسرائیل در رده های بالای نخبگان سیاسی بریتانیا بوده است. تحقیقات اخیر نشان می‌دهد که بیش از هر گروه لابی‌گری دیگری به نمایندگان مجلس برای سفرهای خارجی پول پرداخت کرده است. در سال 2014، CFI اعلام کرد که 80 درصد از نمایندگان محافظه کار اعضای این گروه هستند.

با توجه به موفقیت تاریخی CFI و محبوبیت مستمر در میان نمایندگان محافظه‌کار، بدون شک تأسیس CFP یک تحول شگفت‌انگیز است.

در واقع، وارسی، که در سال 2010 اولین وزیر مسلمان بریتانیا شد، مدت هاست که صدای برجسته طرفدار فلسطین در حزب محافظه کار، اگر نگوییم تنها، نادر بوده است.

او در سال 2014 در اعتراض به واکنش دیوید کامرون به بمباران غزه توسط رژیم صهیونیستی که منجر به کشته شدن بیش از 2000 فلسطینی شد، از کابینه استعفا داد. وارسی در نامه استعفای خود که در توییتر به اشتراک گذاشته است، نوشت: رویکرد و زبان دولت در جریان بحران کنونی غزه از نظر اخلاقی غیرقابل دفاع است.

با این حال، تلاش‌های وارسی برای مقابله با نفوذ CFI بر نمایندگان پارلمان محافظه‌کار به هیچ وجه نشانه‌ای از حمایت فزاینده محافظه‌کاران بریتانیا از آزادی فلسطین نیست.

به هر حال، ارزش‌ها و سیاست‌های اصلی محافظه‌کاران همچنان با اهداف و انگیزه‌های پشت مبارزات فلسطینی‌ها در تضاد است. وارسی خود تنها می‌تواند تلاش کند تا آرمان فلسطین را در میان نمایندگان محافظه‌کار تبلیغ کند، زیرا موافقت کرد در سال 2007 به مجلس اعیان – نهادی که بسیاری آن را ضد دموکراسی و مظهر حکومت نخبه‌گرا می‌دانند – به عنوان یک همتای مادام العمر بپیوندد.

علاوه بر این، تنها شش درصد از نمایندگان محافظه‌کار و اعضای مجلس اعیان، یا حدود 35 نفر از 615 نفر، از آغاز به کار CFP پیوسته‌اند – عملکرد بسیار ضعیفی در مقایسه با CFI، که بیش از دو سوم محافظه‌کاران را تشکیل می‌دهد. نمایندگان مجلس در میان اعضای آن.

در واقع، کسانی که از مبارزات برای آزادی فلسطین حمایت می کنند، در سمت چپ طیف سیاسی قرار دارند. در بریتانیا، اتحادیه‌های کارگری، سوسیالیست‌ها و بسیاری دیگر از فضاهای چپ و سازمان‌های مردمی مدت‌هاست که در همبستگی با فلسطینی‌ها علیه استعمار شهرک‌نشینان صهیونیست ایستاده‌اند.

همانطور که یک سرمقاله ژاکوبن در یک دهه پیش اشاره کرد، حمایت از فلسطین «یک فتیش خاص و جدا از سیاست گسترده تر چپ نیست. بلکه یک نقطه کانونی مبارزه ضد امپریالیستی است، جایی که دهقانان و زاغه نشینان اکنون مبارزه ای ناامیدانه علیه تانک ها و اف-16 ها دارند…»

این ارزش‌های چپ‌گرایانه ضد استعماری و عدالت نژادی و اجتماعی، از جمله، است که این نوع همبستگی با فلسطین را پیش می‌برد.

در این زمینه، سخت است که CFP وارسی را چیزی جز یک حقه و یک پروژه شخصی ببینیم که بعید است موضع حزب در قبال فلسطین را به هیچ وجه تغییر دهد.

با این حال، اگرچه ارزش‌هایی که به مبارزات فلسطینی دامن می‌زنند کاملاً با ارزش‌های اصلی اندیشه سیاسی چپ همسو هستند، تشکیلات «چپ» بریتانیا و نمایندگان برجسته آن در حزب کارگر از آن زمان حامیان سرسخت رژیم اسرائیل بوده‌اند. آغاز آن

به عنوان مثال، هارولد ویلسون، نخست وزیر سابق کارگری، به دلیل “وابستگی به آرمان اسرائیل” شهرت داشت و از جهاتی رژیم اسرائیل را “آزمایش شگفت انگیزی در سیاست سوسیالیستی” می دانست. حمایت حزب کارگر از پروژه صهیونیستی مبتنی بر حمایت آنها از صهیونیسم لیبرال بود که سوسیالیسم و ​​استعمار شهرک نشینان را در هم آمیخت. برای تشکیلات چپ انگلیس که تا امروز با گذشته استعماری خود کنار نیامده است، هیچ تناقضی در این ادغام وجود ندارد.

از آن زمان، حزب کارگر بریتانیا رابطه قوی با رژیم اسرائیل، و به ویژه با حزب خواهرش، حزب کارگر اسرائیل – همان حزبی که پیشرو شهرک سازی غیرقانونی در کرانه باختری، غزه و بلندی های جولان اشغالی سوریه بود، حفظ کرده است. 1967. امروز، دوستان کارگر اسرائیل (LFI) یک گروه پارلمانی محبوب با حمایت رده های بالای حزب کارگر است.

زمانی که جرمی کوربین رهبر حزب کارگر شد، سنت شکنی کرد و حمایت قاطع این حزب از رژیم اسرائیل را از بین برد.

او علاوه بر اینکه اخیراً سیاست های سوسیالیستی مردمی حزب را هدف قرار داده است، در انتقاد صریح از ظلم رژیم اسرائیل به فلسطینیان نیز صریح بوده است. چندین دهه حمایت و مشارکت او در جنبش همبستگی فلسطین یکی از دلایل اصلی اخراج او از رهبری کارگر و در نهایت حزب بود.

امروز، در حالی که به پذیرش نئولیبرالیسم و ​​دور شدن از ارزش‌های راستین چپ تحت رهبری کیر استارمر ادامه می‌دهد، حزب کارگر بار دیگر به طور فزاینده‌ای نسبت به مبارزات فلسطینی دشمنی می‌کند. و او تنها نیست – اکثر احزاب سیاسی چپ در غرب نیز با آزادی فلسطین دشمنی دارند. به طوری که جنبش همبستگی فلسطین در ایالات متحده یک اصطلاح برای توصیف آن ابداع کرد: مترقی به جز فلسطین (PEP).

با این حال، با وجود این خیانت به سیاست، اکثر چپ‌های جریان اصلی در سراسر جهان اصرار دارند که فلسطین را به عنوان بخشی جدایی‌ناپذیر از سیاست چپ بگنجانند. برای آنها، مبارزه فلسطینی ها علیه سلطه نژادی و گسترش شهرک نشین-استعماری تهاجمی به وضوح مشروع است و معنای واقعی انترناسیونالیسم را در بر می گیرد.

با رشد جناح راست در سراسر اروپا، برخی ممکن است وسوسه شوند که در این فضاها به دنبال متحدان باشند و از اتحاد تاکتیکی با راست‌گرایان نادر طرفدار فلسطین مانند وارسی حمایت کنند. با این حال، چنین تلاش هایی برای همکاری نه تنها از نظر اخلاقی مشکوک بلکه از نظر سیاسی نیز نامنسجم خواهد بود.

بنابراین، به جای نگاه کردن به کشورهای دوست در سمت راست، کسانی که علاقه مند به گسترش همبستگی فلسطین هستند باید تلاش خود را بر بازگرداندن قدرت و حمایت از چپ متمرکز کنند.

حمایت از مبارزات فلسطینی به معنای حمایت از یک موضوع منزوی نیست. این حمایت از یک بسته سیاسی رادیکال و بین المللی است که عدالت را برای همه می طلبد.

نظرات بیان شده در این مقاله متعلق به نویسنده است و لزوماً منعکس کننده موضع تحریریه الجزیره نیست.

[ad_2]