نه 24 میلیون رأی روحانی ، بلکه حدود 20 درصد آرا the مردم تهران – یعنی نماینده مردم

[ad_1]

5fcb868ac7cd1_5fcb868ac7cd4

سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: “در انتخابات خبرگان رهبری در سال 2015 ، آیت الله هاشمی رفسنجانی بیشترین آرا را در کشور به دست آورد ، اما برخلاف روند طبیعی ، آیت الله جیانتی ، که آخرین بار در لیست تهران بود ، رئیس مجلس خبرگان شد.

مسیح مهاجرا در یادداشتی در این روزنامه نوشت:

البته بین آقایان جیانتی و سیدمحمد سجادی اختلاف وجود داشت و پس از اینکه آقای جیانتی به عنوان آخرین نفر معرفی شد ، آقای سجادی که برکنار شد ، علیه آقای جیانتی اعتراض کرد. . وی به بهانه حاكمیت خود ، این داستان را در ابتدای بیانیه نوشت: “الله اولین ظالم ، ستمگر ، قانون محمد و آل محمد است.”
جمعه شب گذشته ، وقتی آقای کالیباف در سخنرانی تلویزیونی خود گفت که او مانند دولت صحبت نمی کند ، من نماینده مردم هستم ، به یاد آنچه در انتخابات خبرگان در سال 1394 و بعد از آن افتاد ، افتادم. با خودم گفتم ، خوب ، با این دستورات حکیمانه فهمیدیم که 24 میلیون رأی رئیس جمهور روحانی ، که بیش از 60 درصد آرا in کل کشور در انتخابات ریاست جمهوری سال 1396 بود ، به این معنی نیست که رئیس جمهور نماینده مردم است ، بلکه حدود 20٪ آرا the مردم تهران. او نماینده مردم است و صاحب آن می تواند روی پست رئیس مجلس حساب کند.
از این نظر به نکته مهم تری رسیده ام و این بدان معنی است که یکی از دلایل اصلی ضعف حکومتداری در کشور ما این است که حکومت داری فقط در دست چند خانواده است و گردش نخبگان در کشور ما این نیست که اتفاق می افتد با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 ، تمام فکرها و تلاش ها صرف روند انتخابات و موضوعات مهمی مانند نفوذ بیگانگان به مراکز حساس کشور است که ترور افراد با ارزشی همچون شهید محسن فهری زاده و صهیونیست ها را که به مرزهای ما نزدیک می شوند ، تعیین می کند. به عنوان بخشی از اجرای شعار “هوداک یا اسرائیل از فرات تا نیل” ، آنها به حاشیه رانده می شوند. این نتیجه شیرینی قدرتی است که بر روی دندانها و زیر زبان اعضای بسیار کمی از خانواده ها باقی مانده است که 40 سال در این حرفه بوده اند و امتحان آن برای شما بسیار دشوار است.
قانون منع بکارگیری بازنشستگان که دو سال پیش تصویب شد نیز ابزاری برای حذف برخی افراد بود و قصد واقعی برای اجرای چنین محتوایی وجود نداشت. به همین دلیل ، بسیاری از افراد اکنون در دستگاه های مختلف کار می کنند ، علاوه بر شناسنامه ، حتی فریاد دارند چروک صورت ، صورت های سرسبز ، موهای سفید ، نظرات و تصمیمات غیرمعقول بیش از قد آنها خمیده است. مشکل این نیست که چنین گریه ای وجود ندارد ، تلفنی که این گریه را می شنود پیدا نمی شود و شاید بعضی گوشه ها این گریه را بشنوند اما آن را نشنوند.
با روشن تر ، نمی توان این واقعیت را یافت که افرادی که در انتخابات ریاست جمهوری 1400 شرکت کرده اند ، همانطور که از نام آنها پیداست ، از همان گروهی هستند که قدرت را حفظ کرده اند. تلاش شبانه روزی رسانه ملی نشان می دهد که آنها یکی از این افراد را مجبور به کاندیداتوری برای ریاست جمهوری می کنند. مردم به این اعداد تکراری حساس هستند. آنها آن را امتحان کردند ، و همچنین با قرار دادن در معرض صدای مردم تلاش کردند و شکست خوردند. اگر آنها در موقعیت خود موفق شدند ، خوب است که در آنجا بمانند و موفقیت های بیشتری کسب کنند و در صورت عدم موفقیت ، برای آنها توصیه نمی شود که برای موقعیت بالاتری تلاش کنند که به مدارک بیشتری نیاز دارد. من شخصاً به دلیل ادامه نامطلوب حضور افراد قدرت در انتخابات ریاست جمهوری 2013 مخالف کاندیداتوری آیت الله هاشمی رفسنجانی بودم و اگرچه وی با موفقیت وظایف خود را انجام داد ، من تا آخرین ساعت ثبت نام با او مخالفت کردم و البته او به توصیه برخی مقامات محترم که ثبت نام کرده اند.
این مشکل زمانی بیشتر می شود که می بینیم در میان نامزدهای فعلی آماتور برای کرسی مورد علاقه ریاست جمهوری ، ارتش ، سربازانی نیز وجود دارند که بارها شانس خود را امتحان کرده اند و هنوز هم بر این قضاوت و اشتباه مضر ملت اصرار دارند. مردم با چه زبانی می گویند که ارتش را برای ریاست جمهوری دوست ندارند؟ آنها به چه زبانی می گویند که عناصر 40 ساله چسبیده به قدرت راهی برای دیگران ایجاد می کنند تا فرصتی برای گسترش نخبگان ایجاد کنند؟ تعداد کمی از مردم فکر می کنند که فقط آنها نماینده مردم هستند ، مردم نمایندگان دیگری دارند که مجاز به حکومت نیستند.

سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: “در انتخابات خبرگان رهبری در سال 2015 ، آیت الله هاشمی رفسنجانی بیشترین آرا را در کشور به دست آورد ، اما برخلاف تمایلات طبیعی ، آیت الله جیانتی که آخرین نفر در لیست تهران بود ، رئیس مجلس خبرگان شد.

آخرین اخبار (khabarfoori.com)

5fcb868ac7cd1_5fcb868ac7cd4

مسیح مهاجرا در یادداشتی در این روزنامه نوشت:

البته بین آقایان جیانتی و سیدمحمد سجادی اختلاف وجود داشت و پس از اینکه آقای جیانتی به عنوان آخرین نفر معرفی شد ، آقای سجادی که برکنار شد ، علیه آقای جیانتی اعتراض کرد. . وی به بهانه حاكمیت خود ، این داستان را در ابتدای بیانیه نوشت: “الله اولین ظالم ، ستمگر ، قانون محمد و آل محمد است.”
جمعه شب گذشته ، وقتی آقای کالیباف در سخنرانی تلویزیونی خود گفت که او مانند دولت صحبت نمی کند ، من نماینده مردم هستم ، به یاد آنچه در انتخابات خبرگان در سال 1394 و بعد از آن افتاد ، افتادم. با خودم گفتم ، خوب ، با این دستورات حکیمانه فهمیدیم که 24 میلیون رأی رئیس جمهور روحانی ، که بیش از 60 درصد آرا in کل کشور در انتخابات ریاست جمهوری سال 1396 بود ، به این معنی نیست که رئیس جمهور نماینده مردم است ، بلکه حدود 20٪ آرا the مردم تهران. او نماینده مردم است و صاحب آن می تواند روی پست رئیس مجلس حساب کند.
از این نظر به نکته مهم تری رسیده ام و این بدان معنی است که یکی از دلایل اصلی ضعف حکومتداری در کشور ما این است که حکومت داری فقط در دست چند خانواده است و گردش نخبگان در کشور ما این نیست که اتفاق می افتد با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 ، تمام فکرها و تلاش ها صرف روند انتخابات و موضوعات مهمی مانند نفوذ بیگانگان به مراکز حساس کشور است که ترور افراد با ارزشی همچون شهید محسن فهری زاده و صهیونیست ها را که به مرزهای ما نزدیک می شوند ، تعیین می کند. به عنوان بخشی از اجرای شعار “هوداک یا اسرائیل از فرات تا نیل” ، آنها به حاشیه رانده می شوند. این نتیجه شیرینی قدرتی است که بر روی دندانها و زیر زبان اعضای بسیار کمی از خانواده ها باقی مانده است که 40 سال در این حرفه بوده اند و امتحان آن برای شما بسیار دشوار است.
قانون منع بکارگیری بازنشستگان که دو سال پیش تصویب شد نیز ابزاری برای حذف برخی افراد بود و قصد واقعی برای اجرای چنین محتوایی وجود نداشت. به همین دلیل ، بسیاری از افراد اکنون در دستگاه های مختلف کار می کنند ، علاوه بر شناسنامه ، حتی فریاد دارند چروک صورت ، صورت های سرسبز ، موهای سفید ، نظرات و تصمیمات غیرمعقول بیش از قد آنها خمیده است. مشکل این نیست که چنین گریه ای وجود ندارد ، تلفنی که این گریه را می شنود پیدا نمی شود و شاید بعضی گوشه ها این گریه را بشنوند اما آن را نشنوند.
با روشن تر ، نمی توان این واقعیت را یافت که افرادی که در انتخابات ریاست جمهوری 1400 شرکت کرده اند ، همانطور که از نام آنها پیداست ، از همان گروهی هستند که قدرت را حفظ کرده اند. از تلاش های روزمره رسانه ملی مشخص می شود که آنها یکی از این افراد را مجبور به کاندیداتوری برای ریاست جمهوری می کنند. مردم به این اعداد تکراری حساس هستند. آنها آن را امتحان کردند ، و همچنین با قرار دادن در معرض صدای مردم تلاش کردند و شکست خوردند. اگر آنها در موقعیتی که قرار دارند موفق شوند ، خوب است که در آنجا بمانند و موفقیت های بیشتری کسب کنند و در صورت عدم موفقیت نیازی به تلاش برای دستیابی به جایگاهی بالاتر که به مدارک بیشتری نیاز دارد ، ندارند. من شخصاً به دلیل ادامه نامطلوب حضور افراد قدرت در انتخابات ریاست جمهوری 2013 مخالف کاندیداتوری آیت الله هاشمی رفسنجانی بودم و اگرچه وی با موفقیت وظایف خود را انجام داد ، من تا آخرین ساعت ثبت نام با او مخالفت کردم و البته او به توصیه برخی مقامات محترم که ثبت نام کرده اند.
این مشکل زمانی بیشتر می شود که می بینیم در میان نامزدهای فعلی آماتور برای کرسی مورد علاقه ریاست جمهوری ، ارتش ، سربازانی نیز وجود دارند که بارها شانس خود را امتحان کرده اند و هنوز هم بر این قضاوت و اشتباه مضر ملت اصرار دارند. مردم با چه زبانی می گویند که ارتش را برای ریاست جمهوری دوست ندارند؟ آنها به چه زبانی می گویند که عناصر 40 ساله چسبیده به قدرت راهی برای دیگران ایجاد می کنند تا فرصتی برای گسترش نخبگان ایجاد کنند؟ تعداد کمی از مردم فکر می کنند که فقط آنها نماینده مردم هستند ، مردم نمایندگان دیگری دارند که مجاز به حکومت نیستند.

[ad_2]