چرا رون دیسانتیس نمی تواند از سیاست خارجی ترامپ پیروی کند | سیاست

[ad_1]

ران دیسانتیس، فرماندار فلوریدا، سرانجام قصد خود را برای کاندیداتوری ریاست جمهوری ایالات متحده، البته به شیوه ای گیج کننده، اعلام کرد. به نظر می رسد بسیاری از مفسران حزب جمهوری خواه و طبقه حرفه ای در اطراف او – یا حداقل علیه رئیس جمهور سابق دونالد ترامپ – جمع می شوند.

در حالی که چشم‌انداز دیسانتیس نامشخص است، به نظر می‌رسد که او تنها رقیب واقعی جمهوری‌خواه برای رقابت مجدد ترامپ در سال 2020 علیه جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا باشد. بنابراین ارزش این را دارد که یک رئیس جمهور دیسانتیس چه نوع سیاست خارجی را اتخاذ کند.

دیسانتیس در ارتش ایالات متحده خدمت کرد، حتی از زندان گوانتانامو بازدید کرد، جایی که ظاهراً با خنده شکنجه زندانیان را تماشا کرد. قبل از اینکه فرماندار فلوریدا شود، او چندین دوره در مجلس نمایندگان ایالات متحده خدمت می کرد، جایی که به نظر می رسید رویکرد او به سیاست خارجی ناشی از شور و شوق جمهوری خواهان نسبتاً ارتدوکس است. او با توافق هسته‌ای ایران مخالف بود، از توافق‌های تجاری بحث‌برانگیز که ترامپ در نهایت از مسیر خود خارج می‌کرد، حمایت کرد و با این ایده که آمریکایی‌ها از جنگ خسته شده‌اند، به شدت مخالف بود.

اما از زمانی که او شروع به حضور در انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری جمهوری خواهان کرد، این موضوع تغییر کرد.

در موقعیت نادری که سیاست خارجی مورد بحث قرار می گرفت، دیسانتیس لحن شگفت انگیزی را برای نامزدی که بیشتر همسو با رهبری جمهوری خواه به نظر می رسید، ایجاد کرد. دیسانتیس در کتاب اخیر خود، شجاعت آزاد بودن، سخنان نومحافظه‌کاران دوران جورج دبلیو بوش را در مورد اهمیت گسترش دموکراسی با لحنی آپپلتیکی بازگو می‌کند، حتی آن را به عنوان یک «انگیزه مسیحایی» مورد انتقاد قرار می‌دهد.

دیسانتیس همچنین کار محققانی را که طبقه حاکمه آمریکا را به انتخاب‌هایی درباره جنگ و صلح متهم می‌کنند که به منافع مردم آمریکا به نفع یک ایدئولوژی انترناسیونالیستی خیانت می‌کند، ستایش می‌کند.

این اظهارات باعث شد تا دیسانتیس لقب پوپولیست در مسائل سیاست خارجی را از دید ناظران به خود اختصاص دهد و حتی برخی او را یک «جکسونی» توصیف کردند. این اشاره ای است به رساله والتر راسل مید در سال 2001 در مورد سنت سیاست خارجی ایالات متحده، که در آن او آن را به اردوگاه های مختلف تقسیم می کند – با جکسونیسم که به نام رئیس جمهور اندرو جکسون نامگذاری شده است – ملی گراترین و پوپولیستی ترین آنهاست.

جکسونیسم یک گرایش سیاست خارجی است که از نظر نگرش ستیزه جویانه و وسواس پرستیژ دارد، اما همچنین به درگیری ایالات متحده با جهان در موضوعاتی از درگیری های خارجی گرفته تا تجارت و همکاری با متحدان مشکوک است. جکسونی به رویکرد “قلعه آمریکا” اعتقاد دارد، اما همچنین به هرگونه حمله به ملت یا حتی توهین‌های متصورانه واکنش خصمانه نشان می‌دهد. به طور خلاصه، جکسونی ها شبه انزواطلب، اما مبارز و یک جانبه بودند.

همچنین این چارچوبی است که بسیاری برای توصیف رویکرد سیاست خارجی خاص ترامپ – از جمله خود مید – استفاده می کنند. ترامپ همچنین میراث اندرو جکسون را ستود و او را رئیس جمهور مورد علاقه خود توصیف کرد.

پس چرا یک نامزد معتبرتر مانند دیسانتیس برای ترامپ در سیاست خارجی شرکت می کند؟ پاسخ در درک نقش گفتمان سیاست خارجی در سیاست امروز آمریکا نهفته است.

دهه‌ها پژوهش دانشگاهی نشان داده است که مسائل سیاست خارجی تقریباً هرگز تعیین نمی‌کند که آمریکایی‌ها چگونه رأی می‌دهند و در عوض، مسائلی مانند اقتصاد ملی را در اولویت قرار می‌دهند. با استثناهای نادری مانند سال 2002 – انتخابات پس از 11 سپتامبر – و سال 2006، زمانی که خشم از جنگ عراق به اوج خود رسید، مبارزات سیاسی ایالات متحده گفتمان زیادی در مورد سیاست خارجی نداشته است. نشانه های اولیه نشان می دهد که این انتخابات با وجود جنگ در اوکراین و خطرات رویارویی با چین در افق، تفاوتی نخواهد داشت.

بر اساس یک نظرسنجی اخیر، سیاست خارجی و جنگ در اوکراین حتی در مقایسه با سایر مسائل غیراقتصادی از منافع عمومی ناچیزی برخوردار است.

اما انتخابات 2016 نمونه ای از این بود که چگونه می توان از سیاست خارجی برای منافع انتخاباتی استفاده کرد. ترامپ توانست زیرکانه از محکومیت اقدامات مداخله جویانه ای که حزبش حمایت می کرد برای جلب حمایت بیشتر استفاده کند. این که او پس از انتقاد شدید از جنگ عراق در انتخابات مقدماتی جمهوری خواهان کارولینای جنوبی با این قاطعیت پیروز شد، ناظران سیاسی در واشنگتن را شوکه کرد.

استفاده ترامپ از مسائل سیاست خارجی برای انتقال جهان بینی یا برنامه راهبردی برای نقش آمریکا در جهان نبود. بلکه تلاش می‌کرد تا او را به‌عنوان یکی از مخالفان نخبگان حاکم در واشنگتن، که مورد بی‌اعتمادی بسیاری از رأی‌دهندگان عادی هستند، بیشتر کند. بیانیه های سیاست خارجی او برای تقویت این شهرت طراحی شده بود.

با این حال، زمانی که ترامپ در قدرت بود، سیاست خارجی ترامپ به سختی انقلابی بود. از گسترش گسترده استفاده از تحریم‌ها تا کنار گذاشتن او از توافق‌های بین‌المللی، سیاست‌های دولت او تا حد زیادی منعکس‌کننده نسخه کمی تهاجمی‌تر از آن چیزی است که جریان اصلی جامعه سیاست خارجی جمهوری‌خواه قبلاً دنبال می‌کرد.

اما ترامپ به طور قابل توجهی از رویه‌های معمول سیاست خارجی ایالات متحده در مورد برخی موضوعات، از جمله رد قاطعانه معاملات تجاری و موضع خصمانه‌ترش در قبال متحدان ایالات متحده، منحرف شده است.

دیسانتیس ممکن است بخواهد از سبک نخبه ستیزی ترامپ در مبارزات انتخاباتی تقلید کند، اما این برای او بسیار دشوارتر از رئیس جمهور سابق خواهد بود.

تفاوت اصلی ترامپ و دیسانتیس در این است که ترامپ یک حضور سیاسی تقریباً کاملاً مستقل با سطح بالایی از وفاداری رای دهندگان جمهوری‌خواه و ظرفیت ایجاد زیرساخت‌های تبلیغاتی خود است. در مقابل، دیسانتیس بیشتر بر نهادها و نخبگان جنبش محافظه کار متکی است. این باعث می شود که او بیشتر به سیاست خارجی جمهوری خواهان و تفسیرهای جنگ طلب واشنگتن گره بخورد.

جنگ روسیه در اوکراین بارزترین مثال دسانتیس است که به طرز ناخوشایندی بین غرایز سنتی‌تر جمهوری‌خواه که در دوران تصدی او در کنگره دیده می‌شود، موضع پوپولیستی جدید او در مبارزات انتخاباتی‌اش و تمایل او برای راضی کردن نخبگان جمهوری‌خواه در نوسان است.

زمانی که او در کنگره بود، در واکنش به الحاق کریمه به روسیه در سال 2014، به شدت برای ارسال تسلیحات به اوکراین تلاش کرد. او حتی اعلام کرد که به “مکتب ریگان، که با روسیه سختگیر است” تعلق دارد.

اما اخیراً، در حالی که به پرسشنامه تاکر کارلسون، کارشناس راست‌گرای بانفوذ پاسخ می‌داد، به ایالات متحده هشدار داد که «بیش از این درگیر «منازعات ارضی» بین اوکراین و روسیه نشود.

با این حال، پس از چندین چرخه خبری که در آن توسط محافظه کاران و رسانه های اصلی مورد انتقاد قرار گرفت، او این اظهارات را “توضیح” کرد و گفت که بیانیه اش بد توصیف شده است.

اینکه نامزد DeSantis چگونه انتظارات مخاطبان مختلف را در مسیر مبارزات انتخاباتی نشان می دهد، باید دید. اما در صورت انتخاب شدن، پیوندهای او با تشکیلات جمهوری خواه احتمالاً شکست شدید از تفکر سیاست خارجی سنتی در حزبش را برای او دشوار خواهد کرد.

نظرات بیان شده در این مقاله متعلق به نویسنده است و لزوماً منعکس کننده موضع تحریریه الجزیره نیست.

[ad_2]