محسن لزگی؛ روحانی اصرار ، روحانی شب های تیراندازی | آخرین خبرها

[ad_1]

این آخرین شب زندانی است و اگر معجزه بخشش اتفاق نیفتد ، روز بعد شکست خواهد خورد. به همین دلیل ، یک روحانی خاص در شب مجازات اعدام درد تیراندازی را می شنود ، آرام می شود و قول می دهد تا آخرین لحظه از والدین عذرخواهی کند.

خورشید هنوز به دلیل دیوارهای بلند زندان طلوع نکرده است ، باید وارد زندان شود. بعضی اوقات چند ساعت قبل از طلوع آفتاب و گاهی نیمه شب شروع می شود. او شب گذشته زودتر از حد معمول وارد زندان شد. در سکوت شب و تاریکی همه می توانند بخوابند ، اما او در کنار زندانی که قرار است حکمش صبح انجام شود ، نمی خوابد. به نظر می رسد که زندانی مرگ می خواهد همه خوشی ها و غم ها ، حسرت ها و آرزوهای سال های زندگی خود را با خود در نظر بگیرد؛ چگونه می توان در یک شب امتحان کتاب را ورق زد ، از ابتدا تا انتها.

محسن لزگی؛  روحانی ثابت قدم ، روحانی در شب مجازات اعدام

این آخرین شب زندانی است و اگر معجزه بخشش در چوبه دار اتفاق نیفتد ، روز بعد شکست خواهد خورد. به همین دلیل ، یک روحانی خاص او را در شب اعدام همراهی کرد. او درد تیراندازی را می شنود ، اراده ، راحتی او را می پذیرد و از همه مهمتر قول می دهد که از والدینش عذرخواهی کند ، در آخرین لحظه کار کند.

در شب آخر زمان آرام آرام می رود. روخانی یک ساعت را با زندانی و یک ساعت را با پدر و مادرش می گذراند. او پیش از آن شب بارها با والدینش صحبت کرده بود ، اما آنها از بخشش راضی نبودند و اکنون ، در آخرین لحظه ، آخرین سخنان خود را برای نجات زندانی از چوبه دار با آنها در میان می گذارد.

یک ساعت قبل از تماس صبح روحانی زندانی به یک اتصال شانه به شانه وارد می شود. زمان اجرای مجازات فرا رسیده است ، ضربان قلب تند زندانی نزدیک به گوش روحانی است ، اما او امیدوار است که تا آخرین ضربان قلب بخشش کند.

آخوند ویژه تا آخرین نفس زندانی ، به امید عذرخواهی ، در شب اجرای حکم قصاص در فضای گرگهای زندان روی چوبه دار می ماند. آخرین گفت و گو چندین بار در نظر والدین تکرار می شود. از این پس با شنیدن دو جمله خاطرات شیرین و تلخی را ایجاد خواهید کرد. نگهبانان دم یا می گویند: “از چوبه دار پایین برو!” یا اینکه آنها یک کلمه می گویند: “قصاص!”

وی همچنین کار خود را نوعی مذاکره می داند که نیاز به بیان و توانایی نرم کردن قلب های دردناک و انتظار برای عقوبت دارد. این روحانی که تمام 20 سال کار در زندان مشهد را انتخاب کرده بود ، شب های این چنینی کم بود. وی دارای دکترای حقوق و اصول حقوق و همچنین تحصیلات حوزوی است ، اما در کنار افرادی بوده که سرنوشت آنها با زندان ارتباط دارد و ترجیح داده است در مسئولیت پذیری و مدیریت در ارگانهای دیگر به آنها کمک کند.

محسن لزگی؛  روحانی ثابت قدم ، روحانی در شب مجازات اعدام

روز دیگر در ولیعهد ، ما در دفتر حجالاسلام محسن لزگی نشسته ایم تا درباره سالهای حضورش در روحانی زندان صحبت کنیم. وی در ابتدای سخنان خود ، فرهنگ بخشش را به تعداد کشته شدگان در تاج پیوند داد و گفت: “بیماران کرون برای لحظه ای دچار حمله قلبی می شوند و هیچ کس نمی تواند آن را متوقف کند ، اما در اینجا ما می نشینیم ، ضربان قلب بسیاری از مردم پشت این دیوارها ، دستهایی مانند من ” و تو کسی هستی که می توانی زندگی بدهی یا انتقام بگیری. من به آنها می گویم که لذت بخشش روح ، مجازات روح نیست.

هوجالاسم محسن لزگی پس از دو دهه زندان اکنون در آستانه 50 سال است. وی علاوه بر روحانیت ، ریاست اداره فرهنگ در زندانهای خراسان رضوی را نیز به عهده دارد. در زیر بخوانید – نتیجه گفتگوی ما با این روحانی.

قبل از اینکه بگوییم ، درباره انتخاب این اثر بگویید ؛ چرا زندان را انتخاب کردید؟

با توجه به سطح تحصیلات حوزوی و دانشگاهی ، من در سازمانها و ادارات مختلف فرصتهای شغلی مناسبی داشته ام ، اما از انتخاب زندان پشیمان نیستم و هنوز هم خوشحالم که کمترین کمک را از افراد درمانده و ناامید در همه جا دارم. امید دادن به زندانیان و اطمینان از آنها احساس خوشایند و رضایت بخشی دارد که من موقعیت ها و مشاغل دیگر را ترجیح می دهم.

مطمئناً در این 20 سالی که در زندان مشهد گذراندید ، شاهد اجرای بسیاری از مجازات ها بوده اید. چه چیزی برای شما دردناک تر از صحنه تیراندازی است؟

اینکه زندانی مجازات و انتقام نگرفته است. بخشش آسان نیست. این کار بسیار سخت و اغلب غیرممکن است. در برخی موارد اعدام ، من تا 10 جلسه با خانواده مقتول مذاکره کردم ، اما تنها حرف آنها اجرای حکم بود و همین کافی بود. دیشب من بار دیگر با والدینم صحبت کردم و طی سالها نمونه های زیادی دیده ام که در آخرین لحظه مایل به بخشش بودند.

درباره کار یک روحانی خاص در شب اعدام بیشتر توضیح دهید.

ما به زندانیان و سایر زندانیان به عنوان یک کار فرهنگی در زندان امید می دهیم. تصور کنید شخصی به حبس ابد یا حبس کوتاه مدت و طولانی مدت یا انتقام جویی محکوم شده است ، حتی یک ساعت را در زندان سخت گذرانده است. اگر آنها امیدی به زندگی نداشته باشند ، به هیچ وجه تحمل نخواهند کرد. بنابراین ، یکی از کارهای معنوی امید بخشیدن به زندانی تا آخرین نفس و حتی چوبه دار است. یک زندانی را می توان در آخرین لحظه بخشید و نجات داد.

محسن لزگی؛  روحانی ثابت قدم ، روحانی در شب مجازات اعدام

کار دیگر ما گرفتن وصیت نامه زندانی است. وظیفه دوم ما این است که در آخرین شب اعدام او را همراهی کنیم ، او را آرام کنیم ، به درد دل او گوش فرا دهیم و برای بخشش تلاش کنیم. در حقیقت ، نقش روحانیت مذاکره بین زندانی محکوم به اعدام و خانواده والدین است. بنابراین ، هم هنر مذاکره و هم راه آمدن و بخشش خانواده قربانی مهم است.

معمولاً آخرین مکالمه زندانی با کشیش در آخرین لحظات زندگی اش چیست؟

شخصی بسیار پرحرف است و شخصی ناامید و ساکت است. اما معمولاً بیشتر آنها در مورد رویاهایشان صحبت می کنند. ابراز تأسف می کنند. عذرخواهی می کنند از آنها خواسته می شود تا با خانواده خود دیدار کنند. آنها برای ما وصیت می کنند. آنها حتی به افراد پشت میله های زندان مشاوره می دهند. این مانند این است که “به مردم بگوییم بر خشم و احساسات خود غلبه کنند تا به سرنوشت ما دچار نشوند.” در حقیقت ، زندانی می داند که فردا طلوع خورشید را نخواهد دید.

ما نمی دانیم چه زمانی قلب ما متوقف می شود ، اما آنها می دانند که چه وقت و در چه زمانی تنفس آنها پایان می یابد. بنابراین شب آخر برای آنها دردناک است. ما با آنها مانند روحانیون صحبت می کنیم و در کنار آنها هستیم. بسیاری از کسانی که در خارج از زندان اصلاً قرآن نخوانده اند و هیچ راز و نیاز خاصی ندارند ، در این مرحله شروع به دعا و خواندن قرآن می کنند و برای نجات آنها از چوبه دار از خدا کمک می کنند. شب سختی است و نمی توان آن را با کلمات توصیف کرد.

چقدر با موفقیت می توانید اعدام ها را از طریق گفتمان و هنر مذاکره از چوبه دار نجات دهید؟

در طول این 20 سال کار من در زندان مشهد موارد زیادی بوده است که تعداد آنها را به خاطر نمی آورم.

برای ما بگویید آخرین باری که توانستید در آخرین لحظه فشار دادن اهرم پنالتی را دفع کنید کی بود؟

در این درگیری یک جوان 23 ساله جوان دیگری را کشت. ما در چند مرحله با والدین مقتول مذاکره کردیم ، اما آنها راضی نبودند. دقیقاً 40 دقیقه قبل از اعدام ، من توانستم ابتدا پدر مقتول و سپس مادرش را راضی کنم. صحنه تیراندازی آماده بود ، اما با رضایت والدین ما صلوات را برای پایان کار و نجات زندانی از انتقام فرستادیم. اما پس از لحظه ای مادر مقتول تصمیم خود را تغییر داد و فریاد زد که باید در پاسخ اقدام کرد.

چاره ای نبود. انتقام یک حق قانونی خانواده مقتول است. زندانی را برای اعدام به چوبه دار برگرداندند. در این هنگام من به آخرین تلاش خود گفتم: “مادر! این آخرین لحظه است. “قلب شما به مجازات اعدام آرام نخواهد گرفت.” و به توصیه های امام رضا (ع) در مورد بخشش مراجعه کردم. در آن لحظه ، مادر مقتول که هنوز طناب را نکشیده بود ، فریاد زد: “بیاور ، من تو را می بخشم”.

محسن لزگی؛  روحانی ثابت قدم ، روحانی در شب مجازات اعدام

ما زندانی دیگری داشتیم که به اعدام محکوم شده بود و برای مفید بودن زندانیان برای سالها حبس بسیار فعال بود. من بارها پیش خانواده مقتول رفتم ، اما آنها موافقت نکردند. روز مجازات اعدام فرا رسید و آنها هنوز راضی نبودند. من به والدین اصرار کردم که یک ماه دیگر زندگی به این جوان بدهند. آنها یک ماه طول کشید. یک ماه بعد ، دوباره مجازات اعدام فرا رسید ، و آنها هنوز هم اصرار بر قصاص داشتند ، اما در کمال ناباوری ، آخرین لحظه را بخشیدند. با این بخشش ، زندانی که فرزندان کوچکی داشت ، توانست به خانه خود بازگردد و زندگی کند. در هفته ای که بین حبس و اعدام می گذرد ، وی در زندان به اندازه کافی هوشیار و توبه می کند ، و شرایط بازگشت به زندگی را برای زندگی سالم در جامعه دارد.

آیا هنگام اجرای حکم قصاص برای قاتل متاسف هستید یا گریه می کنید؟

همه ما انسان هستیم و احساساتی داریم. وقتی لحظه ای قبل از مرگ او امیدوار شدم که از پدر و مادرش عذرخواهی کنم ، لحظه مرگ او بدون شک متأثر شدم. البته باید توجه داشت که باید بین فردی که فوراً مرتکب قتل می شود و شخصی که اساساً قاتل است تفاوت قائل شویم. ممکن است برخی افراد شایسته بخشش نباشند و حتی افکار عمومی در انتظار مجازات آنها هستند. این افراد اعدام شده دیگر جایی برای کار ما روحانیون باقی نگذاشتند. بعنوان مثال قاتلان كودكان و دختراني كه مورد تجاوز و كشته شدن قرار گرفته اند. روحانی با دانستن اینکه این جلاد در طول این سال ها چه چیزهایی به دست آورده است ، تمام تلاش خود را برای جلب رضایت یک شخص هنگامی که فرد از خواب بیدار شده و آماده بازگشت به زندگی سالم است ، خواهد کرد.

گفته می شود که برخی از سرپرستان در ازای بخشش و عدم رعایت حکم قصاص ، مقدار رژیم و حتی در برخی موارد حتی بیشتر از رژیم را طلب می کنند. پول تا چه اندازه در سرنوشت محکومین به اعدام نقش دارد؟

بسیاری از خانواده ها قاتل را بدون دریافت ریال دیه می بخشند ، اما در برخی موارد انتقام خود را گرفته اند ، اما دیه باید به قربانی پرداخت شود و چون زندانی هیچ پولی ندارد ، وی سال ها در زندان می ماند. بنابراین من از خیریه ها می خواهم علاوه بر کمک به زندانیان برای جرایم غیرعمد ، به زندانیانی که مجازات اعدام دریافت کرده اند نیز توجه کنند. در برخی موارد ، اگر دیه قربانی پرداخت شود ، این زندانیان از انتقام در امان خواهند ماند.

و آخرین حرف شما در مورد مجازات چوبه دار چیست؟

قصاص حق خانواده مقتول است ، اما لذت از خودگذشتگی در زندگی و پایین آوردن آن از چوبه دار قطعاً قصاص نیست. پرونده های قتل مدت زیادی طول می کشد تا زمان اجرای حکم ، و در این مدت مرتکب هوشیاری کافی را کسب می کند و در زندان توبه می کند و سختی را تجربه می کند. به این ترتیب می توان این فرد را به جامعه بازگرداند.

توصیه من به جوانان این است که دائماً عصبانیت خود را کنترل کنند. بسیاری از جوانان محکوم به انتقام می گویند که فقط در یک لحظه اشتباه کردند – اشتباهی که هزینه زندگی آنها را در پی خواهد داشت.

توصیه من به خانواده ها این است که با جوانان روابط خوبی برقرار کنند تا از نظر روحی و روانی خسته شوند و کمبودها و فشارهای روانی موجود در جامعه آنها را از زندگی دور نکند ، اشتباه نکنید که بازگشت در آنها در بسیاری از موارد دشوار و حتی غیرممکن است. من از انتخاب زندان پشیمان نیستم و هنوز هم برای كمترین كمك به افرادی كه در همه جا درمانده و ناامید هستند خوشحالم.

امید دادن به زندانیان و اطمینان از آنها احساس خوشایند و رضایت بخشی دارد که من موقعیت ها و مشاغل دیگر را ترجیح می دهم. عذرخواهی آسان نیست. این یک کار بسیار دشوار است ، اغلب غیرممکن است. یکی از کارهای معنوی در شب مجازات اعدام ، ایجاد امید و حتی چوبه دار است. شخصی زیاد صحبت می کند و شخصی ناامید و ساکت است. اما معمولاً بیشتر آنها در مورد رویاهای خود صحبت می کنند و شب آخر برای آنها دردناک است.

شب سخت است و نمی توان آن را با کلمات توصیف کرد. و غوطه ور شدن او در زیر چوبه دار قطعاً تلافی جویی نیست.بسیاری از افراد محکوم به قصاص می گویند فقط در یک لحظه اشتباه کردند.

[ad_2]